مردی به ابراهیم ادهم گفت:
ای ابا اسحاق! می خواهم این جبه را از من بپذیری و تن پوش سازی
ابراهیم گفت: اگر فقیر نباشی، از تو می پذیرم
گفت: من غنی هستم
ابراهیم گفت: چه داری؟
گفت: دو هزار دینار
ابراهیم گفت: می خواهی چهار هزار باشد؟
گفت: آری
گفت:پس تو فقیری. جبه ات را نمی پذیرم
نظرات شما عزیزان: